- گله مند
- آنکه از کسی شکایتی دارد، شکوه کننده
معنی گله مند - جستجوی لغت در جدول جو
- گله مند
- آنکه از کسی شکایت دارد
- گله مند ((~. مَ))
- دارای گله و شکایت، دارای آمادگی برای گله کردن
- گله مند
- mal-humorado
- گله مند
- mürrisch
- گله مند
- ponury
- گله مند
- угрюмый
- گله مند
- похмурий
- گله مند
- malhumorado
- گله مند
- maussade
- گله مند
- scontroso
- گله مند
- chagrijnig
- گله مند
- चिड़चिड़ा
- گله مند
- pemurung
- گله مند
- מַעֲצִיב
- گله مند
- 脸色阴沉的
- گله مند
- mkatili
- گله مند
- หงุดหงิด
- گله مند
- বিরক্ত
- گله مند
- منہ بسور
- گله مند
- عابسٌ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گله گزاری شکایت شکوه
دارای گره گره دار گره ناک: در حلقه رشته گره مند زندانی بند گشته بی بند. (نظامی)
مستند
ملامت پذیر، گنهکار، مجرم، اثیم، خطاکار
آنکه گره ببندد، تکمه، برای مثال نقاب گل کشید و زلف سنبل / گره بند قبای غنچه وا کرد (حافظ - ۲۶۸)
بزه کار، گناهکار، خطاکار
گریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، گریه ناک، گرینده، اشک بار، اشک باران، اشک ریز، باکی، گریه گر، اشک فشان
اندوهگین غمناک
دارای فر خداوند فره شکوهمند: بسی خواندند آن زمان آفرین بدان فره مند آفتاب زمین (گشتاسب)
نوعی کلاه در قدیم